پيام دوستان
شاخه ي عشق
ديروز 5:1 عصر
هما بانو
به نامِ خداوندِ اُرديبهشت.که سعدي به نامش گلستان نوشت. يادروز گرانيداشتِ جناب سعدي رحمه الله گرامي باد.
جوادتبريزي
زيبا وقشنگ،بانوي بزرگوارپارسي.گر به همه عمر خويش با تو برآرم دمي
حاصل عمر آن دمست باقي ايام رفت
هر که هوايي نپخت يا به فراقي نسوخت
آخر عمر از جهان چون برود خام رفت
*ترخون بانو*
@هما بانو مقدار يار همنفس
چون من نداند هيچکس
ماهي که بر خشک اوفتد،
قيمت بداند آب را…
*ترخون بانو*
@جوادتبريزي درود بر شما استاد کم نظير پارسي تصنيف زيبا باصداي استاد جلال الدين منبري
+
چه بيتابانه ميخواهمت اي دوريات آزمونِ تلخِ زندهبهگوري!
چه بيتابانه تو را طلب ميکنم!
بر پُشتِ سمندي
گويي
نوزين
که قرارش نيست.
و فاصله
تجربهيي بيهوده است.
بوي پيرهنت،
اينجا
و اکنون. ــ
کوهها در فاصله
سردند.
دست
در کوچه و بستر
حضورِ مأنوسِ دستِ تو را ميجويد،
و به راه انديشيدن
يأس را
رَج ميزند.
بينجواي انگشتانت
فقط. ــ
و جهان از هر سلامي خاليست.
#احمد_شاملو
چه بيتابانه تو را طلب ميکنم!
بر پُشتِ سمندي
گويي
نوزين
که قرارش نيست.
و فاصله
تجربهيي بيهوده است.
بوي پيرهنت،
اينجا
و اکنون. ــ
کوهها در فاصله
سردند.
دست
در کوچه و بستر
حضورِ مأنوسِ دستِ تو را ميجويد،
و به راه انديشيدن
يأس را
رَج ميزند.
بينجواي انگشتانت
فقط. ــ
و جهان از هر سلامي خاليست.
#احمد_شاملو
هما بانو
ديروز 3:2 عصر
اي دوست که بامن دل تو يکدله نيست.. برخيز و بيا بي تو مرا حوصله نيست.. بيهوده بهانه مي کني فاصله را.. بين من و تو يک سر مو فاصله نيست .
مي خواهمت چنانکه شب خسته خواب را
مي جويمت چنانکه لب تشنه آب را
محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح
يا شبنم سپيده دمان آفتاب را
بي تابم آنچنانکه درختان براي باد
يا کودکان خفته به گهواره تاب را.درودبربانوي خوش سخن پارسي.
+
دست عشق از دامن دل دور باد!
ميتوان آيا به دل دستور داد؟
ميتوان آيا به دريا حکم کرد
که دلت را يادي از ساحل مباد؟
موج را آيا توان فرمود: ايست!
باد را فرمود: بايد ايستاد؟
آنکه دستور زبان عشق را
بيگزاره در نهاد ما نهاد
خوب ميدانست تيغ تيز را
در کف مستي نميبايست داد !
قيصر امينپور
ميتوان آيا به دل دستور داد؟
ميتوان آيا به دريا حکم کرد
که دلت را يادي از ساحل مباد؟
موج را آيا توان فرمود: ايست!
باد را فرمود: بايد ايستاد؟
آنکه دستور زبان عشق را
بيگزاره در نهاد ما نهاد
خوب ميدانست تيغ تيز را
در کف مستي نميبايست داد !
قيصر امينپور
هما بانو
ديروز 3:1 عصر
+
.
کسي را بجوي،
که جسمت نه
روحَت در طلبش باشد…!
کسي را بجوي،
که جسمت نه
روحَت در طلبش باشد…!
هما بانو
ديروز 2:47 عصر
+
شنيدهام زِ پنجره
سراغ من گرفتهاي ...؟!
هنوز مثل قاصدک ميانِ کوچه پرپرم ...!
حسين منزوي
شنيدهام زِ پنجره
سراغ من گرفتهاي ...؟!
هنوز مثل قاصدک ميانِ کوچه پرپرم ...!
حسين منزوي
شاخه ي عشق
ديروز 10:48 عصر
+
کم کم به يادروز پروازِ ابدي
مسافرانِ ارديبهشت نزديک مي شويم...
آه از آن ارديبهشت...
#پرواز_ارديبهشت
#شهيدان_خدمت
مسافرانِ ارديبهشت نزديک مي شويم...
آه از آن ارديبهشت...
#پرواز_ارديبهشت
#شهيدان_خدمت

*ترخون بانو*
04/2/1
+
خوبي فيلتر شدن اينه،کم کم داريم جمع ميشيم به پارسي بلاگ بععععع
پيام رهايي
04/1/27
+
مدعي خواست که از بيخ کند ريشه ما
غافل از اين که خدا هست در انديشه ما
#خداي_خوبم
غافل از اين که خدا هست در انديشه ما
#خداي_خوبم
پيام رهايي
04/1/27
+
سلام به دوستان پارسي
اصفهان بارونيس
شهرشماچيطورس؟
اصفهان بارونيس
شهرشماچيطورس؟
*ترخون بانو*
04/1/27
+
کاش کسي گره زند دل من و تو را به هم؛
که سيزده بدون تو، مرا بدر نمي شود!
سيزدهبدرتونبخير
که سيزده بدون تو، مرا بدر نمي شود!
سيزدهبدرتونبخير
رضا صفري
04/1/27
+
امروز قاصدکي را ديدم
که در تقلاي رفتن
خانه بر باد ساخته بود
نميدانم حامل کدامين پيام بود
که اينچنين شتاب داشت
شايد عطر نگاري را
سوي دلدادهاش ميبرد
شايد هم
نامهي سرگشادهاي از دلتنگي
درون سينه داشت
نميدانم؛ هرچه بود
روايت حال خراب معشوقي بود
که خستهي تنهايي
دست به دامان قاصدک شده است!
که در تقلاي رفتن
خانه بر باد ساخته بود
نميدانم حامل کدامين پيام بود
که اينچنين شتاب داشت
شايد عطر نگاري را
سوي دلدادهاش ميبرد
شايد هم
نامهي سرگشادهاي از دلتنگي
درون سينه داشت
نميدانم؛ هرچه بود
روايت حال خراب معشوقي بود
که خستهي تنهايي
دست به دامان قاصدک شده است!
رضا صفري
04/1/27
عالي وپراحساس،ماناباشيد بانوي هنروانديشه تنها بهانه اي که من دلتنگي ام را به تو مي رسانم
و يادت را دردلم زنده نگه مي دارم، "شعر" است.
و چون نشاني ات را نداشتم،
شعرهايم را به قاصدک ها سپرده ام،
کاش امشب، پنجره اتاقت را باز گذاشته باشي
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید